واكسن 2 ماهگي و شلوغ شدن سر آرتين

و اما ماه سوم شروع شد و آرتين واكسن 2 ماهگي شو زد (يكشنبه 27 ديماه)
اول كه زياد گريه نكرد ولي شب تب كرد و من و ماماني تا صبح پاشوره و دستمال خيس رو پيشوني و ...
فرداش (دوشنبه) هم كه من مرخصي گرفتم و كمك ماماني واسه پايين آوردن تب آرتين عسلي.
اما همونطور كه ماماني رادين جون گفته بود ديگه از غروب روز بعدش كم كم اين تب هم دست از سر پسر
گلمون برداشت و تقريبا صبح (سه شنبه) ديگه آرتين سر حال شد.
اما پريروز (5 شنبه) مامان جون و بابا جون و خاله نيلوفر از يزد اومدن پيش ما و حسابي سر آرتين گلي شلوغ شده
و فعلا زياد به ما نمي رسه :)
و چند عكس ديگه  :
ماماني و بابايي و آرتين :

و آرتين متعجب :

خنده ها

رادين جون

آرتين جون

اولين ميهماني دوستان نزديك

ديشب همه دوستان مهمان رادين جون بودند و جاي همگي خالي بود.
تشكر فراوان از عمو مهدي و خاله زحل و رادين كوچولو كه واقعا زحمت كشيده بودند.
و اما عكسها :
دوخط موازي رادين و آرتين و عمو مهدي و بابائي و يك نقطه كه عمو هومنه :

باز هم همون 2 خط موازي ولي ايندفعه رادين جون خوابه :

عمو مهدي و آرتين :

عمو عليرضا و دانيال جون و آرتين:

خنده رادين جون :

عمو مهدي و رادين (مهدي پريم)

اولين خنده هاي آرتين

بالاخره روز هاي قشنگتر آرتين دارند يكي يكي مي رسند.
الان ديگه با يك كم تلاش و قربون صدقه مي شه آرتين رو خندوند.
البته با اين وضعيت ديگه بابا كه اصلا رو زمين بند نيست يعني آرتين كه خوابه بابا دلش واسش تنگ مي شه.
واسه سر كار رفتن بايد يه فكري كنم . البته فيلم و عكس مي تونه كمك كنه اما هيچي خود خودش نمي شه.
اينم عكسها :
اول كمي دقت مي كنه و برانداز مي كنه كه چي ميگي :

دقت و توجه بيشتر به همراه كمي تعجب :

شروع لبخند:

كمي بيشتر :

و حالا اوج خنده :

و اينهم يك عكس جالب :

من همه، محو تماشاي نگاهت!

با نگاهت شادم ای زیبا .تا که از باغچه پر گل لبهای خودم نو گلی بر گیری

نو گلی دور ز نیرنگ و ریا.

با نگاهت شادم ای پر از بوی وفا

ای صمیمانه تر از باد.با تو یک چلچله آزادم

عشق من اِی زیبا.

با نگاهت شادم 

فكر كنم اين شعر از سهراب باشه (منبعش رو نمي دونم)

تو، همه راز جهان ريخته در چشم سياهت.

من همه، محو تماشاي نگاهت

(شعر مهتاب اثر زيباي فريدون مشيري)

اين عكس در شب يلدا توسط عمو هومن گرفته شده است.