۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

آرتين ميزبان


و اما آرتين جان علاوه بر اينكه مهموني ميره مهمون هم دعوت مي كنه. ديروز شنبه ظهربابا و مامان و باباجون و مامان جون و خاله نيلوفر و دايي مسعود و زن دايي الهام(و ني ني شون) و مامان بزرگ و عموعبدالرضا و زن عمو رو دعوت كرده بود رستوران توت فرنگي يزد و خلاصه شرمنده مون كرده بود.رستوران از نظر غذا و فضا خوب بود ولي پرسنل اي  بد نبودن به هر حال راضي بوديم. ممنون از جيگر بابا.
و چند تا عكس :

آرتين در حال جواب دادن به قربون صدقه رفتن ها



ژست با پستونك

















اي لختي !!!

 خرگوش كوچولو!!! در رستوران توت فرنگي

۵ نظر:

  1. سلام به باباي آرتين وآرتين جان
    بيچاره مامان ارتين چه عذابي ميكشه راه حل كه نداره فقط مادر خانومي بايد روزهارو همراه با ني ني بخوابه كه بتونه شبها سر پا وايسه منم اولا برا الينا همينجوري بودم روزارو ميخوابيد و شيها بيدار بود منتظر 40 نباشيد چون همش حرفه دختر من كه شبهارو تا صبح خوابه و چون شير خشك ميخوره تو خواب شيرشو ميدم و بيدار نميشه البته يه ماهه كه اينجوري شده و منم كه شاغلم خدا بهم رحم كرده وگرنه چطوري ميخواستم برم اداره دختر من تازه وارد 4 ماهگي شده اينم آدرس وبلاگش سر بزني ممنون ميشم ببوس روي ماه ارتين جونو باي
    http://elina1388618.persianblog.ir

    پاسخحذف
  2. سلام عزيزان. خوبيد؟ آرتين جيگر چطوره؟ خوب شيطوني ميكنه؟ خدا حفظش كنه ....
    چه عكسهاي قشنگي از آرتين گذاشته بوديد. لذت برديم. ممنون...

    دوستدار شما:
    رادين و بابايي و ماماني

    پاسخحذف
  3. سلام ارتين جان و بابايي و ماماني. ارتين جون مارو هم دعوت ميكني توت فرنگي؟ راستي خيلي ناز شديا. به بابايي بگو بماچتت. مواظب بابا و مامانتم باش.

    پاسخحذف
  4. سلام عمو ابي و خاله سپيده
    معلومه كه دعوت مي كنم . تشريف بيارين يزد توت فرنگي كه هيچ رستورانهاي ديگه هم دعوت مي كنم.
    شما هم مواظب خودتون و ني ني تون باشيد.

    پاسخحذف
  5. فقط در انتظاره اینم که گازش بگیرم.

    پاسخحذف